جام بی می کی دهد ذوق ای پسر


تا نگردد جام با می متحد

ساقی ار بخشد تو را خمخانه ای


نوش می فرما و می گو رب زد

گرم باش و آتشی خوش برفروز


تا نگردی هم چو آب منجمد

لیس فی الدارین غیری یا حبیب


لیس مثلی کیف ضدی این و ند

نعمت الله در همه عالم یکیست


لاتجد مثلی و مثلی لاتجد